این انیمیشن از لحاظ فن و تکنیک جایگاه قابلقبولی دارد اما بهگفته بسیاری از منتقدان برای انتقال مفاهیم و اتفاقات این دوره به مخاطبان هدف خود یعنی گروه سنی 9 تا 11 سال، چندان نتوانسته موفق عمل کند و از آن گذشته مقداری از لحاظ منطق داستانی و روایی هم با مشکلاتی روبهروست.
در گفتوگویی که با علی بصیری نیک، کارگردان این انیمیشن داشتیم، درباره علت پرداختن به این واقعه در قالب انیمیشن و چالشهای ساخت انیمیشن در شهرستان سؤال کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
چه اتفاقی افتاد که نام این انیمیشن از «سفر به تاریکی» به «ساعت جادویی» تغییر کرد؟
این تغییر نام به سال گذشته برمیگردد، چون ما در جشنوارههای اصفهان و فجر نیز با همین نام «ساعت جادویی» اثر را ارسال کرده بودیم. ما اکران را قبل از جشنواره اصفهان داشتیم و با بازخوردهایی که دریافت کردیم و از نظر بازار، تصمیم گرفتیم نامی مثل «ساعت جادویی» را انتخاب کنیم که جذابتر و مرتبطتر به آن وسیله جادویی باشد که در اختیار شخصیت اصلی قرار میگیرد. بنابراین، فکر کردیم این نام ارتباط بهتری با مخاطب برقرار میکند.
علت انتخاب واقعه گوهرشاد برای بچهها در قالب انیمیشن چیست و چرا این داستان را انتخاب کردید؟
چیزی که در وهله اول در پروژه مورد توجه قرار گرفت، بحث هویت بود؛ هویتی که ریشههای غنی در گذشته دارد، مانند معماری، فرهنگ، نوع زندگی، پوشش و غذاهایی که مردم میخوردند. با این محوریت، ما شروع به نوشتن داستان کردیم و هرچه جلوتر رفتیم، متوجه شدیم که چاشنی مانند قیام «گوهرشاد» بسیار بالقوه است و میتواند به کار اضافه شود و جذاب باشد. دغدغهای که این مساله برای ما ایجاد کرد، این بود که قیام گوهرشاد در تاریخ ما بسیار تاریک و دشوار است و نشاندادن آن به بچهها کار سختی است. بنابراین، تصمیم گرفتیم این قیام را در داستان بگنجانیم اما بهگونهای که تصویر خاصی از آن نشان ندهیم و فقط حواشی آن را به نمایش بگذاریم و برای تصویرکردن، آن را به شکل فانتزیتری ارائه دهیم. از طرف دیگر کمترکسی اینروزها به سمت واقعه گوهرشاد میرود تا آن را مطالعه کند؛ در صورتی که جزو تاریخ معاصر ماست. بنابراین، تلاش کردیم مخاطب را به سمت مطالعه و بررسی تاریخ سوق دهیم تا درک کنند که چگونه فرهنگ اجتماعی ما با هجمه روبهرو میشود. به نظرم تاجایی که امکان آن وجود داشت، توانستیم مخاطبان را به این سمت بکشانیم. ما قصد نداشتیم یک کلاس تاریخ ایجاد کنیم، بلکه سعی داشتیم آنچه از تاریخ که ممکن است برای مخاطبان حوصله سربر باشد، برای بچهها جذاب و تصویری کنیم.
برخی سؤال میکنند که چرا داستان بهیکباره در آن دوره اتفاق نمیافتد و از حال به گذشته میرود؟
این موضوع به بحث فرهنگی مرتبط است، چون مخاطبان و کودکان امروز بیشتر به آینده توجه دارند تا به گذشته و همه اینها مثل پلههای یک نردبان هستند. مخاطب امروز فیلمهای خارجی میبیند که فرهنگهای مختلف چگونه پیشرفت کردهاند و طبیعی است که مسیر پیشرفت آنها را نمیبیند. ما نیز تازه وارد فاز صنعتیشدن انیمیشن شدهایم و باید به صنعت انیمیشن در ایران توجه کنیم تا به درآمدزایی برسیم. هدف ما از «سفر در زمان» این است که مخاطب امروز ابتدا به گذشته رجوع کند و ببیند در کجا ایستاده است و چه مسیری را طی کردهایم و با توجه به این عقبه چطور میتوانیم آینده را برای خودمان تصویر کنیم. ما باید به این سؤال پاسخ دهیم که چه اشتباهاتی در گذشته وجود داشته و چگونه میتوانیم از آنها درس بگیریم.
برخی منتقدان معتقدند بیان مستقیم این انیمیشن موجب غیرقابل باورشدن یا پسزدن احتمالی مخاطبان شده است. پاسخ شما به این منتقدان چیست؟
در پاسخ به منتقدانی که معتقدند بیان غیرمستقیم تاثیر بهتری دارد، میگوییم اگر بخواهیم واقعیتی را وارد فاز فانتزی کنیم، فقط میتوانیم بخشهایی از آن را به تصویر بکشیم یا به کلی قانونشکنی کنیم و از فاز مستند خارج شویم که باز هم انتقادات دیگری بر اثر وارد میشود که چرا یک واقعه تاریخی را به تصویر نکشیدهاید. تلاش ما این بود که واقعیت را همانطور که بوده حفظ کنیم اما از یک زاویه دیگر به آن نگاه کنیم و از بیرون به ماجرا بپردازیم. فکر میکنم پروژه ما اولین نمونهای است که به چنینشکلی یک واقعه تاریخی را تصویر میکند اما باز هم با توجه به اکرانهای محدود در جشنوارهها از جانب نوجوانان بازخورد خوبی دریافت کردیم. من در سالن بودم و استقبال بچهها را دیدم که از این مدل تصاویر استقبال کردند، در حالی که انتظار داشتند فقط در کتابها به آنها مراجعه کنند. این کار ریسک بالایی داشت و من دغدغه منتقدان را کاملا درک میکنم که چرا چنین رویکردی نسبت به اثر دارند. انتظار ما از انیمیشن این است که برای بچهها ساخته شود و مخاطبش نیز بچهها هستند؛ بنابراین همهچیز باید فانتزی و زیبا باشد. ما تمام جذابیتهای نمونههای خارجی را با قدرت بیشتری میبینیم. اگر بخواهیم برای خودمان یک سبک خاص ایجاد کنیم، باید آنچه را که داریم، جذاب به تصویر بکشیم. ما سعی کردیم به این سمت برویم، ولی محدودیتهایی هم داشتیم. با این حال، فکر میکنم با تمام محدودیتها، یک کار قابل قبول در این زمینه ارائه دادیم.
شما اشاره کردید که این انیمیشن برای گروه سنی ۹ تا ۱۵ سال است؛ اما منتقدان میگویند که نتوانستهاید دل مخاطبان هدف را به دستآورید. نظر شما در این رابطه چیست؟
معتقدم بحث کار تاریخی، کاملا سلیقهای است. زمانی که ساعت جادویی اکران بود، با بچهها صحبت میکردم. برخی از بچهها، بهویژه آنهایی که سن کمتری داشتند (حدود ۸ یا ۹ سال)، میگفتند این کار به دردشان نمیخورد اما از طرف دیگر، نظراتی از همان ردهسنی داشتیم که میگفتند چقدر جالب است و ما نمیدانستیم چنین اتفاقی افتاده است. یکی از بچهها گفت «بابا بزرگم از این کلاه استفاده میکرده و من خیلی کلاه را دوست دارم.» این نشان میدهد که ما توانستهایم مخاطب را به فکر وادار کنیم. چندین بچه که نوجوانتر بودند، در جشنواره کودک اصفهان میگفتند این کار باعث شده به این قضیه فکر کنند که معماری و تعاملات ما در گذشته چقدر بهتر بوده است. البته زمان پروژه بهگونهای نبود که بتوانیم به همه زوایا بپردازیم اما تا جایی که امکان داشت، سعی کردیم تصویری قابل قبول ارائه دهیم و تاثیراتی گذاشتیم. جالب این است که یک دوقطبی بین مخاطبان شکل گرفته بود؛ یا مخالف بودند یا موافق. معمولا ندیدم کسی بگوید که کار معمولی بوده و هم خوب و هم بد.
تولید این انیمیشن چقدر زمان برد و چند نفر در تیم شما بودند؟
ما تقریبا از سال ۹۷ کار تحقیق و توسعه پروژه را آغاز کردیم و در سال ۹۸ ادامه دادیم. بهدلیل تغییر برخی سیاستها در کار، حجم تولید ما بسیار بالا بود. شاید بدون اغراق بگویم که ما دو بار پروژه را تولید کردیم و حدود ۲۰۰ دقیقه محتوا تولید کردیم و این دادههای امروز از آن استخراج شده است. متاسفانه این در انیمیشن یک کار اصولی نیست اما بارها در ایران شاهد چنین اتفاقاتی بودهایم. این پروژه را با ۱۰ نفر آغاز کردیم و چون در مشهد تولید میشد، منابع انسانی غنی در تهران نداشتیم که بتوانند بودجه بالایی به خود اختصاص دهند. بنابراین، با همین 10 نفر شروع کردیم و به مرور سعی کردیم نیروهایی که نیاز داشتیم را در بخشهای مختلف آموزش دهیم و از آنها استفاده کنیم. در برخی بخشها موفق شدیم که نیروها را برای خودمان نگه داریم تا بتوانند وارد چرخه تولید انیمیشن شوند و در پروژههای دیگر کار کنند اما بعد از مدتی، برخی از نیروها به دلیل توقعات بالاتر به سمتهای دیگر رفتند و صنعت انیمیشن نمیتوانست آنها را از نظر مالی و کاری راضی نگه دارد. بنابراین، برخی از آنها به سمت کارهای آزاد رفتند یا با شرکتهای خارجی همکاری کردند و متاسفانه برخی نیز مهاجرت کردند و این اتفاقات طبیعی است.
برای تامین بودجه با چه چالشهایی روبهرو بودید؟...
در ابتدا، تامین بودجه بهصورت خصوصی بود و تهیهکنندگان زحمت زیادی کشیدند. بعد از آن، حسینیه هنر به پروژه پیوست و توانست حمایت لازم را فراهم کند تا پروژه را پیش ببریم. تغییراتی هم در کار با حضور حسینیه هنر به وجود آمد. بنابراین، میتوان گفت این پروژه بهصورت مشترک با سرمایهگذاری خصوصی از طرف تهیهکنندگان و همچنین حمایت بچههای حسینیه هنر پیش رفت اما بدون چالش نبوده است. ما دورههایی داشتیم که پروژه بهدلیل نوسانات نرخ ارز متوقف شد، چون نیاز به بهروزرسانی سیستمها داشتیم یا برخی نیروهای خاص را در فرآیند از دست میدادیم و باید جایگزین پیدا میکردیم. تا جایی که من اطلاع دارم، این روند در تهران نیز به همینشکل است. متاسفانه هنوز نگاهی که این صنعت میتواند درآمدزا باشد و بازار کار مستقلی داشته باشد، شکل نگرفته است. این چالشها باعث توقف پروژه برای چند ماه شد و سپس دوباره شروع به کار کرد. به هرحال، این انیمیشن یک اتفاق بومی یا تاریخی در کشور ما را به تصویر میکشد.
با توجه به اینکه ساعت جادویی در بستر یک واقعه تاریخی در کشور اتفاق میافتد، به پخش بینالمللی آن هم فکر میکنید؟
این نوع پروژهها مخاطب خاص خود را دارند و اگر واقعبین باشیم، نمیتوانیم این پروژه را به کشورهای دیگر ببریم و اکران کنیم، زیرا کدهای فرهنگی داخلی دارد که مثلا بچهها در مدرسه میتوانند در کتاب تاریخشان بخوانند یا والدینشان برایشان توضیح دهند اما فکر نمیکنم که این پروژه بتواند بهشکل گستردهای در سطح بینالمللی موفق باشد.
چه مشکلاتی برای تولید انیمیشن در شهرستان دارید؟
همهچیز داخل تهران متمرکز شده و حتی نیروهای کاری خودمان بهصورت آزاد با تهران یا شرکتهای خارجی کار میکنند اما همیشه این دغدغه وجود دارد که برای داشتن کار روتین، به تهران مراجعه کنند یا اگر پروژهای بخواهند شروع کنند، باید در تهران تعریف شود اما در سالهای گذشته، شهرهایی مانند مشهد، کرمان و البرز (کرج) تولیدکنندگان انیمیشن بالقوهای داشتهاند. اگر منابع مالی به این گروهها در مشهد و کرج اعتماد کنند، نیازی نیست که حتما در پایتخت باشند و میتوانند حمایت شوند. به نظرم، اگر این حمایتها شکل نگیرد، اتفاقات خوبی نخواهد افتاد. بهعنوان مثال، در مشهد، سال پیش انیمیشن«مسافری از گانورا» را داشتیم که در فرآیندهای تولید پروژهها با هم همکاری کردیم. پروژه «ایلیا در جستوجوی یک قهرمان» نیز به همینشکل پیش رفت. در کرمان نیز «لوپتو» تولید شد. این شهرها ظرفیت انجام کارهای سینمایی، سریالی و ورود به صنعت انیمیشن را دارند و اگر حمایتی شکل نگیرد، این روند ادامه نخواهد یافت. ما زمانی میتوانیم بگوییم انیمیشن در حال پیشرفت است که وارد فاز رقابتی شود و رقابت سالمی بین تولیدکنندگان شکل بگیرد. تولیدات باید در جشنوارهها و رویدادهای مختلف به نمایش گذاشته شوند و از تجربیات یکدیگر استفاده کنند. تا زمانی که همهچیز در تهران متمرکز شده، این اتفاق نخواهد افتاد و پیشرفت نیز ممکن است چشمگیر نباشد. جامعهای که به سینما مراجعه میکند، از نظر دید بصری غنی است و به قدری آثار خارجی قوی دیده که ممکن است حتی به کارهای خودمان هم توجهی نکند اما وقتی به بعد اقتصادی و پیشرفتهای دیگر کشورها نگاه میکنیم، میبینیم که آنها نیز در ابتدا قوی نبودهاند و حمایتها باعث شده که وارد صنعت تولید انیمیشن شوند و بتوانند در سطح جهانی موفق باشند. در حال حاضر، کشورهای تولیدکننده انیمیشن در دنیا زیاد نیستند و کشورهایی که بخواهند وارد حیطه تولید تصویر متحرک شوند، نیز کم هستند. اگر بخش خصوصی یا سازمانها بهگونهای حمایت کنند که تولید انیمیشن در سطح گستردهتری انجام شود و این تولیدکنندگان با یکدیگر وارد رقابت سالم شوند، شاهد پیشرفتهای چشمگیری در این حوزه خواهیم بود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با سفیر ایران در روسیه مطرح شد
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید
علی داوودی و پدرش در تحریریه روزنامه «جامجم»: